زمستان سرخ
عزیز دل مادر صبح اولین روز زمستون وقتی از خواب بیدار شدی دیدم یک دونه ی قرمز روز گردنته! اولش فکر کردم جای نیش پشه اس! اما یکی دو ساعت که گذشت دونه بزرگ و آبدار شد با توجه به اینکه باباعلی دو هفته پیش آبله مرغون گرفته صد در صد مطمئن شدم که آبله مرغون گرفتی راستش فکر نمیکردم از باباجون بگیری آخه اون هفته ای که باباجون تو خونه بود خیلی مراقب بودی و طرفش نمیرفتی اصلا اول دونه هات خیلی کم بود و فکر میکردم قراره همینقدر بمونه اما تو دو روز دونه هات نزدیک هشتاد تا شد همه جای بدنت حتی کف دستت و توی گوشت و بین موهات... همزمان تب و لرز و خارش و سوزش کابوس دیدن و هذیون گفتنت تو خواب هم که واقعا تلخ و ناراحت ک...